قانون: چرا مردم بیش از آنكه نسبت به كشتی از خود اقبال نشان دهند به سمت بدنسازی و پرورشاندام میروند؟ این درست نبود. 12 هزار نفر برای دیدن مسابقه پرورشاندام به ورزشگاه میروند اما 500 نفر هم برای دیدن یك مسابقه كشتی به ورزشگاه نمیآیند.روشن است كه آقایان در سالهای اخیر با پررنگ كردن بدنسازی، رشته قدیمی این مملكت (كشتی) را به انزوا كشاندند. به خدا قسم چند روز پیش در مجلس ختم بودم. چند نفر بدنساز با تیپهایی نامناسب و هیكلهایی درشت وارد مجلس شدند و آنقدر مردم را چپچپ نگاه كردند كه دوست داشتم زمین دهان باز كند و مرا را ببلعد؛ از خجالت مردم. یعنی چه؟ شما هیكل خودتان را درشت كنید كه به مردم چنگ و دندان نشان بدهید؟ این چنگ و دندان نشان دادن به مردم كوچه و بازار مسخره است نه كارهایی كه ما انجام دادیم.
محمدرضا طالقانی، رئیس اسبق فدراسیون كشتی یكی از چهرههای بااخلاق ورزش كشور است.چرا میخواهید سكوت كنید؟ اتفاقا مردم از شما توقع دارند كه در مورد ناهنجاریهای ورزش اعتراض كنید و انتقادهای خودتان را مطرح كنید. چون شما خودتان نزد مردم چهرهی بااخلاقی هستید. او در گفتوگو با قانون سكوت خود را شكست و درباره اوضاع فرهنگی ورزش و همچنین ناهنجاری در رشته ورزشی پرورشاندام حرفهای جالبی را به زبان آورد. متن این گفتوگو را میخوانید.
این روزها خیلیها در مورد ناهنجاری در رشتهی ورزشی پرورشاندام سخن میگویند. نظر شما در مورد این اتفاقات چیست؟
بهتر است صحبت نكنم. شاید این طوری بهتر است.
چرا؟
چون در گود نیستم. در جریان خیلی از مسایل نیستم و نگرانم كه حرفی بزنم كه به كسی بر بخورد.
دلسرد شدید؟
من دلسرد نشدم. در مقطعی توانستم كارهایی انجام بدهم. بهتر است بگویم به اندازهی توانم برای این مردم نوكری كردم. الان هم همین طور است.
اما این دلیل خوبی برای سكوت كردن نیست؟
انگار قرار نیست كه رنگ آرامش را ببینم. چرا باید در مورد مسایلی حرف بزنم كه صحبت كردن دربارهاش بینتیجه است.
به نظر شما دیگر نمیتوان دربارهی مسایل فرهنگی ورزش صحبت كرد و به جامعهی ورزش ایدههای نو داد؟
ما خیلی زودتر از اینها باید به این فكر میافتادیم كه مقابل ناهنجاریها بایستیم و در بین ورزشكارانمان فرهنگسازی كنیم. به آنها یاد بدهیم كه غرور آفت بزرگی است. به آنها یاد بدهیم كه هر چقدر كه تنومندتر شدند باید افتادهتر راه بروند و به مردم و بخصوص ضعیفان احترام بگذارند. اما افسوس. بهتر است سكوت كنم.
چرا میخواهید سكوت كنید؟ اتفاقا مردم از شما توقع دارند كه در مورد ناهنجاریهای ورزش اعتراض كنید و انتقادهای خودتان را مطرح كنید. چون شما خودتان نزد مردم چهرهی بااخلاقی هستید.
چرا سكوت نكنم. آنقدر كارشناس داریم كه نیازی نیست امثال من در مورد مسایل مربوط به ورزش حرف بزنند.
اما آقای طالقانی هنوز هم خیلیها دوست دارند از معرفت و منش پهلوانی بشنوند تا لااقل كمی از فضای آلوده ورزش فاصله بگیرند. قبول ندارید؟
قبول دارم. مسالهای نیست. من دلسرد نشدم. خسته هم نشدم. در مقطعی مرام و منش خریدار داشت. هر روز 10 نفر به فدراسیون كشتی میآمدند و از ما كمك میخواستند. یكی برای جهیزیه میآمد. یكی برای گرفتن وام و خلاصه افراد زیادی مراجعه میكردند تا مشكلاتشان را با ما در میان بگذارند. قضاوتها یادتان هست؟ من هنوز دلخورم. هر چند فراموش كردهام و دیگر مهم نیست اما اگر به خاطر داشته باشید من را مسخره میكردند. میگفتند طالقانی كمیتهی امداد راه انداخته است. وقتی این حرفها یادم میافتد به خودم میگویم چرا باید حرف بزنی. سكوت كن و به زندگی خودت برس.
ظاهرا دل پری دارید، این طور نیست؟
دلم پر نیست. واقعا دوست نداشتم حتی همین حرفها را هم به زبان بیاورم. اما انگار روزنامهها و تلویزیون ما چیزهای دیگری میخواهند. انگار به دعوا و جنجال بیشتر اهمیت میدهند. یك نفر در فلان اردو دعوا میكند همهی روزنامهها عكس و مطلب صفحه اول خودشان را به آن فرد اختصاص میدهند، آن وقت چه سرمایههایی در ورزش ما هستند كه گوشه خانهشان میپوسند و هیچكس حتی به آنها سلام هم نمیكند.
در مورد خود شما هم قضاوتهای مختلفی وجود داشت. نه؟
هر وقت گله كردم اوضاع بدتر شده است. آنهایی كه میگفتند طالقانی سیاهكاری میكند و در فدراسیون كشتی كمیتهی امداد راه انداخته است را فراموش نمیكنم؛ هم تهمت زدند و هم توهین كردند، اما بهتر است بگذریم. من خیلی وقت است دلم را به سفر به مكه و مدینه خوش كردهام و در دنیای خودم سیر میكنم. دیگر نمیخواهم در مورد این مسایل حساسیت نشان بدهم، چون تا دنیا، دنیا است این حرفها و این مسخرگیها وجود داشته است. تمام هم نمیشود. میخواهم در خانهام بنشینم و كاری به كسی نداشته باشم.
اما مردم دوست ندارند كه طالقانیها در خانهشان بنشینند و سكوت كنند. نظر خود شما چیست؟
مردم قدرشناس هستند. مردم میفهمند. همه چیز را خوب رصد میكنند و میدانند كه چه كسی فیلم بازی میكند و چه كسی واقعا حرف دلش را میزند و به آنچه كه میگوید اعتقاد دارد. مردم خوبی داریم. وقتی به خیابان میروم روی سرم میریزند و خیلی از درددلهای خود را به من میگویند.
آیا این نشانهها شما را متقاعد نمیكند كه در مواقع ضروری باز هم واكنش نشان بدهید و حرف دلتان را بزنید؟
همین طور است. من به این نتیجه رسیدهام كه مرام هیچوقت گم نمیشود. معرفت هرگز از یاد نمیرود. كاری كه ما كردیم هنوز فراموش نشده است و همین برایم كافی است. خدا را شكر میكنم.
فضای فرهنگی ورزش ما آلوده شده است. چرا؟
همیشه یك افسوس با من است؛ چرا حالا؟ چرا بعد از این همه سال یادمان افتاده است كه مسیر را از یك جایی به بعد اشتباه رفتهایم. چرا حالا كه دیر شده است میخواهیم دربارهی فرهنگسازی حرف بزنیم. به جایی رسیدیم كه مطبوعات و تلویزیون چیزهای دیگری میخواهند. جذابیتهای دیگری در ذهن آنها است. خب من هم دلخور نیستم. در خانهام مینشینم و گلهایم را آب میدهم.
یعنی دیگر برای اصلاح اوضاع فرهنگی ورزش دیر شده است؟
نه، منظورم این نبود. اتفاقا هیچ وقت دیر نیست. بالاخره باید كار را از یك جایی شروع كنیم. چرا مردم بیش از آنكه نسبت به كشتی از خود اقبال نشان دهند به سمت بدنسازی و پرورشاندام میروند؟ این درست نبود. 12 هزار نفر برای دیدن مسابقه پرورشاندام به ورزشگاه میروند اما 500 نفر هم برای دیدن یك مسابقه كشتی به ورزشگاه نمیآیند.
چرا چنین اتفاقی رخ داده است؟
روشن است كه آقایان در سالهای اخیر با پررنگ كردن بدنسازی، رشته قدیمی این مملكت (كشتی) را به انزوا كشاندند. به خدا قسم چند روز پیش در مجلس ختم بودم. چند نفر بدنساز با تیپهایی نامناسب و هیكلهایی درشت وارد مجلس شدند و آنقدر مردم را چپچپ نگاه كردند كه دوست داشتم زمین دهان باز كند و مرا را ببلعد؛ از خجالت مردم. یعنی چه؟ شما هیكل خودتان را درشت كنید كه به مردم چنگ و دندان نشان بدهید؟ این چنگ و دندان نشان دادن به مردم كوچه و بازار مسخره است نه كارهایی كه ما انجام دادیم.